باباغری شدن(مَس س) کور شدن. نابینا شدن. باباغری شدن چشم، نابینا شدن آن. از دید افتادن آن. رجوع به باباقری شدن شود ادامه... کور شدن. نابینا شدن. باباغری شدن چشم، نابینا شدن آن. از دید افتادن آن. رجوع به باباقری شدن شود لغت نامه دهخدا